دارم اينجا ميپوسم. آنقدر خاك خوردهام كه گرد زمان روي سقف خانهام نشسته است
گريه نكن! همين كه پس از سالها آمدي، خوب است. خوبم! خوب من!
امروز، وقتي از دور ميآمدي و گامهايت را روي سقف خانههاي همسايههايم ميگذاشتي، حس آشنا، دور و غريبي داشتم. آن دنيا هم كه بودم، آهنگ قدمهايت مثل صداي تپش قلب بود؛ صداي زندگي و تپشي آرام.
آپم دوست خوبم