حضور امروزت،نمی دانم خواب است یا خیال
اینکه من در آغوشت گم شده ام،کابوسی تلخ است یا رویایی شیرین
ولی هر چه که باشد
امروز می خواهم...
از شادی امروزی که در کنارم هستی
بخندم و شاد باشم
همراه با غنچه ها شکوفا شوم
و با پرندگان نغمه ی دیدار و وصال سر دهم
امروز می خواهم
ذره ذره ی بودت را نفس بکشم
می خواهم لحظه لحظه ی حضورت را زندگی کنم
می خواهم ثانیه به ثانیه ی با تو بودن را در دفتر دلم ثبت کنم
می خواهم در گوشت زمزمه کنم:
همه ی هستی من،نفس من،دوستت دارم...
مهرزاد آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیاندیشم که همین دوست داشتن زیباست تقدیم به فرنوش عزیزم که با ترنم موسیقی مهرش زندگی میکنم .: مهرزاد :. **************************** با تشکر از دوست عزیزم نازنین صادقی |